شنبه 4/7/1388
ملاقات با دبیر کل اتحادیه بین المجالس
ساعت 10:30 بامداد با آندرو جانسون، دبیرکل اتحادیه بینالمجالس IPU طبق قرار قبلی ملاقات کردم. از دوران نمایندگی مجلس هفتم او را میشناسم. نگارنده به عنوان رئیس گروه بین المجالس ( IPU ) ایران توسط مجلس شورای اسلامی در سال 1383 انتخاب و در نخستین سفر در همان سال به اجلاس اتنحادیه بینالمجالس در ژنو به عنوان عضو کمیته حقوق بشر IPU از آسیا انتخاب شدم. در آن کمیته که نمایندگان پنج قاره حضور داشتند، محدودیت های ایجاد شده برای نمایندگان مجالس دنیا بررسی میشود و آن زمان پرونده برخی کشورها در آسیا ازجمله مالزی، سریلانکا، مالدیو و پاکستان و یکی دوکشور دیگر در جنوب شرق آسیا در دستور کار بود. در کمیته یکی از مباحثی را که مطرح میکردم، باید رویهای غیر از کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل UN که بیشتر نشانگر برخوردهای سیاسی و گزینشی برخی کشورهای غربی است، اساس کار قرار گیرد و در بستری مبتنی بر همکاری و ترغیبی نسبت به احقاق حقوق و جایگاه نمایندگان مجالس که با مشکلاتی مواجه هستند، پیگیری و اقدام نماییم. مثلا از همین کمیته نماینده هر قاره به کشورهایی که مسئله دارند سفر و با مسئولان آنها گفتوگو نمایند.این رویکرد مورد توجه وتصویب کمیته حقوق بشر بین المجالس قرار گرفت. در فروردینماه 1384 بر اساس همین تحلیل و با تصویب کمیته به کشورهای سریلانکا و مالدیو سفر کردم و با وزرا و مقامات قضایی و پارلمانی آن کشورها گفتوگو کردم. در سریلانکا که نماینده شاکی در جلسه استماع کمیته هم شرکت کرده بود، بحث اساسی اش این بود: همانگونه که در دولت قبلی که حزب ایشان سر کار بود، برایش بهعنوان وزیر تعدادی محافظ و ماشین اضافی برای حفاظت داده بودند که اکنون هم با توجه به مسائل امنیتی سریلانکا باید از همان تسهیلات برخوردار باشد.
یا در مالدیو دو نماینده مجلس که با آنان ملاقات داشتم، از تحت تعقیب بودن و پرونده قضایی درست کردن به دلیل شرکت در تظاهرات و اعتصاب مخالفان دولت شکایت داشتند. عبدالقیوم رئیس جمهور،حدود 30 سال ریاست کشور کوچک جزیرهای مالدیو در اقیانوس هند و در همسایگی سریلانکا وهند را برعهده داشت و تقریبا با توجه به روش دیکتاتورمابانه او مردم خسته شده بودند. برایم جالب بود که یکی از آن دو نماینده مجلس یعنی آقای نشیط امسال در مجمع عمومی سازمان ملل به عنوان رئیسجمهور سخنرانی داشت. از کجا به کجا رسیدیم.
داشتم مطالب ملاقات با آقای جانسون را مینوشتم. خواستم بگویم جانسون را از کجا میشناسم. به هر حال جانسون بعد از تشکیل دولت نهم نیز سفرهایی به ایران داشت که با مجلسیان در ارتباط بود و با بنده نیز در هر سفر به دلیل آشنایی قبلی ملاقات داشت. سال گذشته در نیویوک و یک بار در ژنو او را دیدم. بسیار علاقهمند بود که ارتباطی بین نمایندگان مجلس شورای اسلامی و اعضای کنگره آمریکا برقرار نماید. کنگره آمریکا چند سال قبل، از عضویت IPU خارج شد. او به دنبال بازگرداندن آمریکا بود و بهمین دلیل نوعا در سفر به آمریکا با نمایندگان مختلف ارتباط داشت. سال گذشته که برخی زمینهها برای گفتوگوی احتمالی بین نمایندگان مجالس دو کشور ایجاد شده بود. علاوه بر کانال ارتباطی موجود به او نیز گفته شد که در صورت نهایی شدن این بحث به او نقش داده خواهد شد. امسال از نگاه ایران نسبت به تحولات آمریکا وشخص اوباما پرسید. ترغیبی با او صحبت کردم و گفتم میخواهیم به او کمک کنیم ولی خودش هم باید بخواهد به خودش کمک کند. بحث ملاقات احتمالی نمایندگان با یکدیگر را مطرح کرد. گفتم انتخابات آمریکا و متعاقبا انتخابات ایران واظهارات مداخله جویانه امریکا ومشخصا اوباما موجب شد که این موضوع از دستور کار خارج شود. آقای دکتر لاریجانی ماه آینده برای شرکت در اجلاس IPU به ژنو میآیند. میتوانید طرح و پیگری نمایید.
ساعت 11:10 در جلسه سالگرد کنوانسیون شرکت کردم و در سخنرانی ضمن حمایت از کنوانسیونها بر ضرورت پیگیری جنایات ضدانسانی رژیم صهیونیستی در فلسطین تأکید کردم.
ملاقات با وزیر امورخارجه اسپانیا
ساعت 11:30 با وزیر خارجه اسپانیا ملاقات کردم. قدری طلبکارانه و تهاجمی شروع کرد. در لابهلای حرفها سعی میکرد بگوید به عنوان دوست مطرح میکنم. از پیام نخستوزیر در مورد مازیار بهاری که چند روز قبل سفیرشان در تهران ارائه داده بود، شروع کرد. به نگرانیها در بحث هستهای پرداخت و به اقدامات جدید ایران در قم اشاره و از مناسبات غیرمطلوب اروپا با ایران و ضرورت گشایش در این زمینه سخن گفت و در پایان تأکید کرد تنها روزنه باقیمانده مذاکرات اول اکتبر است.او اضافه کرد: در بسته پیشنهادی شما چیز خاصی وجود ندارد. حرفهایش نشان میداد امسال اروپاییها کاملا منسجم به مصاف آمدهاند و به طور جدی به دنبال بمباران سیاسی – تبلیغاتی، روانی و خوشه چینی هستند. شاید شرایط هم دستاویزهای لازم را برایشان فراهم کرده است.
بیمحابا ولی حساب شده و منطقی به میدان رفتم. غربیها معمولا پس از هجمههای خود به ارزیابی عکسالعملهای طرف مقابل میپردازند و رفتار و حرکت بعدیشان را براساس آن تنظیم میکنند. مثلا وقتی از تکرار مواضع آقای احمدینژاد در مورد هولوکاست به ستوه آمده بودند، ملتمسانه درخواست میکردند که از ایشان بخواهید دو ماه در این زمینه صحبت نکنند. گفتم: آقای موریتانوس عزیز، چهار سال است با یکدیگر رفاقت و همکاری داریم. نخستین دیدار ما در مراسم تحلیف آقای نظر بایف در آستانه بود. از ماه ژانویه ریاست اتحادیه اروپا را برعهده میگیرید.
بههیچوجه نمیخواهیم شما را در وضعیت خاصی قرار دهیم یا هیچ درخواستی از شما نداریم. در دو سه سال گذشته همواره گفتید میخواهید به ایران بیایید ولی براساس تصمیم بچهگانه اتحادیه اروپا مجاز به انجام سفر نیستید. مشکلی نیست بنده یکی دو سال اول دولت قبلی به کشورهای شما میآمدم بعد هم متوقف کردم مگر آسمان به زمین آمد؟ چهار سال دیگر هم نمیآیم. مسئله این نیست. مسئله تعامل چهار ساله اتحادیه اروپا با مسائل منطقه ما و ایران است که نیازمند به ارزیابی و تحلیل آن هستید. چه به دست آوردید و چه از دست دادید؟ شما در چهار سال گذشته اساسا سیاست خارجی نداشتید. صرفا دنبالهروی از جورج بوش کردید. به آقای کارل بیلت (وزیر امور خارجه سوئد ورئیس اتحادیه اروپا)در استانبول گفتم ارزیابی کنید دو گزینه دارید یا ادامه روند چهار سال گذشته یا تجدیدنظر و اتخاذ رویکرد تعامل به جای رویکرد تقابل که داشتید، در بحث هستهای همه چیز روشن است، بسته پیشنهادی دادیم و در چارچوب آن مذاکره میکنیم. اولویتهای ما را باید مدنظر قرار دهید. از حقوق خویش نیز دست برنمیداریم. ایران شجاعت خود را در قبال سیاستهای تقابلی شما نشان داد. به شما میگویم شجاعت ایران برای سیاستهای تعاملی بیش از سیاستهای تقابلی است.
در موضوع مازیار بهاری نیز پیام را به آقای احمدینژاد منعکس کردم و ایشان دستور دادند در چارچوب ضوابط مساعدت شود. متقابلا از شما میخواهیم موارد مربوط به شهرام امیری – تاجیک عسگری، اردبیلی و موسوی را در رابطه با آمریکا پیگیری نمایید که قول اقدام داد. فضای جلسه سخت ولی صمیمانه بود.
او به موضوع ریاست اسپانیا بر اتحادیه اول ژانویه در بخش نخست صحبتهایش اشاره کرد و من در پایان به او گفتم با توجه به صحبتهای آقای رئیس فعلی / کارل بیلت / با او مشورت کندو همکاری در مورد تدوین سیاست جدید اتحادیه در قبال ایران داشته باشد که پذیرفت.
ملاقات با وزیر خارجه عراق
ساعت 12 با وزیر خارجه عراق (هوشیار زیباری) ملاقات کردم. از ماجرای انفجارات و جلسات با سوریه و بقیه پرسیدم. گفت سومین جلسه را در همین نیویورک داشتیم. اولی در قاهره با حضور عمر موسی و داوود اوغلو، دومی در ترکیه و سومی در اینجا.
به هیچ نتیجهای نرسیدیم. سوریها قبول نمیکنند. در حالی که دو نفری که اسم بردیم، در سوریه هستند. آنها میتوانند آنان را تحویل ما بدهند یا اینکه از طریق اینترپول از سوریه اخراج کنند. آنها بر مخالفان مستقر در سوریه اشراف دارند. ما هم در آنجا در دوره صدام بودیم ولی کاملا بر فعافلیتهای ما اشراف داشتند حتی برای بردن یک سلاح به داخل عراق.
آقای ولید به من گفت آیا میخواهید از طریق سازمان ملل و دبیرکل و شورای امنیت اقدام کنید یا در قالب همین گفتوگوها زیرا اگر طریق اول را انتخاب کنید. این مسیر بسته میشود. گفتم نظر ترکیه چیست؟ گفت آنها میگویند ما به این نتیجه رسیدیم که انفجار کار القاعده است نه بعثیها.
نکته دومی که مطرح کرد، براساس گفتوگوی روز گذشته آقایان جلال طالبانی و احمدینژاد در موضوع آب و مرز آبی بود. به زیباری گفتم در گفتوگوی حدود 5/1 ساعته با آقای بشار اسد در دمشق تقریبا همه مطالبی را که در عراق شنیدم، بهویژه مطالب آقای مالکی و آقای طالبانی که البته با ادبیات دیگری مطرح کرد را گفتم. آنها گفتند ما قبول داریم که مدارک را به شما (ایران) بدهند و شما بررسی نمایید. اگر اثبات شد هرگونه کاری لازم باشد انجام میدهیم.
نکته دیگری که گفتند آن بود که مدتی قبل از انفجار بغداد دو نفر از سرکردگان اقدامات تروریستی را عراق از زندان بصره آزاد کرد و همانها عوامل انفجار بوند. زیباری ضمن تکذیب مورد دوم گفت آنها همه چیز را انکار میکنند. ما از دبیرکل خواستم نمایندهای برای این موضوع تعیین نماید. وی از موضع بی تفاوت آمریکا نیز در این مسئله متعجب بود و اضافه کرد در حالی که سوریها ما را متهم میکنند که با ترغیب آمریکا این مطالب را مطرح میکنیم، آمریکاییها اینگونه بیتفاوت از کنار مسائل میگذرند. در مورد آب هم گفتم آمادهایم هیأتهای کمیته فنی با یکیدگیر موارد را پیگیری نمایند و اشاره کردم که بعد از دیدار دو رئیسجمهور آقای احمدینژاد این دستورالعمل را به من داده است. در موضوع سوریه و عراق باید تلاش کرد که خط بین بغداد – دمشق برقرار شود. عراق ظرفیت خوب اقتصادی برای سوریه است و سوریه میتواند نقش کلیدی در استقرار ثبات و امنیت در عراق ایفا نماید. به سابقه تلاشهای خود در این زمینه گفتوگوهای سه ساعته با آقای جعفری نخستوزیر وقت عراق و فاروغ الشرع وزیر خارجه وقت سوریه در اجلاس اتحادیه عرب در قاهره بیش از سه سال قبل اشاره کردم که به صورت کلی مورد تأیید هوشیار زیباوی بود.
ملاقات با دبیر کل اتحادیه عرب
ساعت 12:30 با آقای عمر موسی دبیرکل اتحادیه عرب ملاقات شد. عمر موسی پرسید این سر و صدای جدید چیست؟ خبرنگاران از من پرسیدند گفتم اطلاعی ندارم و نمیتوانم توضیحی بدهم. منظورش ادعای اوبا ما ، براون و سارکوزی طی مصاحبه مشترکی در موضوع هستهای ایران و تأسیسات و غنیسازی جدید بود. گفتم دومنبع منافق در این اطلاعرسانی غلط به اوباما نقش داشتند. یکی MKO که گروه منافق تروریستی ایرانی است و دیگری منافق اروپایی یعنی UKO دولت انگلیس بود .چگونگی ماجرا را و اینکه یک سال زودتر (بجای شش ماه قبل که طبق مقررات آژانس باید اطلاع دهیم)، اطلاعرسانی کردیم بسیار متعجب شد و گفت باید اینها به جهان گفته شود.
نکته دومی که مورد گفتوگو قرار گرفت، دیالوگ ایران و عرب بود که همان نکته ظریف را که به وزیر خارجه بحرین گفتم برای او هم تکرار کردم که باید پرهیز کرد که این دیالوگ برای بررسی اختلاف یا مشکلات است بلکه برای تحکیم همکاریهاست. مقرر شد طرفین نمایندهای تعیین کنند که موضوع را بررسی و سناریوی لازم را تهیه نمایند. گفت در مشورت با همکارانش پاسخ خواهد داد.
با توجه به فرصت کم باقیمانده تا برنامههای بعدازظهر برای نماز و ناهار به نمایندگی رفتیم.
ملاقات با وزیر اموخارجه بلژیک
ساعت 2:30 با وزیر خارجه بلژیک دیدار داشتم. جدیدا به این سمت منصوب شده بود. وزیر قبلی چهار سالی با هم کار کرده بودیم. نخستین دیدارمان در بروکسل تند و تلخ بود که حتی به طرح مباحث تهاجمی در مصاحبه مطبوعاتی مشترک هم رسید ولی بعدا دوستانه با یکدیگر چالش میکردیم. در ربودن دختر و پسر بلژیکی در شرق ایران و در پی آزادسازی آنها با همراهی پدر و مادر آن دوجوان به تهران آمده بود. چندی پیش نامه نوشت که کمیسیونر کشورش در اتحادیه اروپا شده و علاقهمند به همکاری است.
وزیر خارجه جدید آرام ولی خیلی تند شروع کرد ابراز نگرانی از سیاستهای هستهای، حقوق بشر و انتخابات و ابراز امیدواری به گفتوگوهای اول اکتبر. تکرار این جمله که دولت بلژیک نگران است و اگر حل نشود، چنین و چنان... همان نوار تکراری....
با اشاره به نخستین ملاقاتم با وزیر خارجه قبلی بلژیک قدری آتش تهیه به روی او ریختم و اینکه اروپا باید مراقب برخوردهای سیاسی خود باشد. دولت بلژیک چه اقدامی در غزه و لبنان و در برابر جنایات رژیم صهیونیستی انجام داد. نقش حقوق اقلیت مسلمان و اساسا اقلیتها در اروپا و وجود زندانهای مخفی آمریکا در اروپا و تبعیت کورکورانه از سیاستهای جورج بوش تصویر نادرستی در جهان از سیاستهای اروپا ایجاد کرده است. در پایان گفت مواضع متفاوت داریم ولی این گفتوگوها را مفید میدانم.پاسخ دادم که بنده هم استقبال می کنم.قرار شد در سفر به اروپا دیداری باهم در بروکسل داشته باشیم.
ملاقات باوزیر امور خارجه بلاروس
ساعت 15:30 با وزیر خارجه بلاروس ملاقات کردم. روابط با سرگئی مارتینوف در چهار سال گذشته با توجه به نزدیکی مناسبات دو کشور ، بسیار صمیمی بوده است. برای نخستین بار شرکت بلاروسی وارد پروژههای کوچک نفتی ایران شد. زمینه مبادلات تجاری، اجرای پروژهها و... دیماه گذشته در مینسک بودم. بانک مشترک و فاز دوم تولید سمند افتتاح شد.
مارتینوف با اشاره به گفتوگوی حدود دو ماه پیش در شرمالشیخ موارد ذیل را مطرح کرد:
1- نرخ بهره اعتبار دریافتی بالاست و درخواست کاهش داشت.
2- موضوع همکاری سهجانبه نفت و کالا بین روسیه، بلاروس و ایران به همکاری دوجانبه کالا و نفت بین ایران و بلاروس تغییر یابد.
3- مشکل خرید املاک توسط شرکت ایرانی که بدهی داشت، و خواستار منتفی شدن بدهیهایش بود و نیز مشکل کمیسیون در گرفتن مجوزهای لازم که در دیدار اینجانب با رئیسجمهور بلاروس مطرح شده بود با دستور رئیسجمهور و به نفع شرکتهای ایرانی حل شد.
قرار شد موارد 1 و 2 را پیگیری کنیم. در مورد گروه پیشتاز و مقاومت و مخالفتهای کوبا که سؤالبرانگیز بود حتی بعد از ریاست بر جنبش گفتوگو شد و در مجموع نظر آن بود که باید با کوبا با توجه به مشکلاتش بیشتر کار شود.
مورد دیگر برای گفتوگو بحث ریاست جنبش بعد از ایران بود. در شرمالشیخ به او گفته بودم که خوب است بلاروس پیشنهاد میزبانی بدهد. در این جلسه جویا شدم گفت هنوز در حال بررسی هستیم، مجددا از فواید این اقدام برایش گفتم که پذیرا بود.
نکته آخر که به طور محرمانه و غیر قابل انتشار در شرایط فعلی برای دیگران با او مطرح کردم، ضرورت تعبیه یک مکانیزم پیگیری برای مصوبات جنبش بود. به طور مشخص تشکیل دبیرخانه و تعیین دبیرکل برای جنبش که بزرگترین تشکل سیاسی بعد از سازمان ملل است. خیلی این فکر را پسندید و گفت باید برایش کار کنیم. گفتم با دوستان همراه در این زمینه باید لابی و آنها را به حمایت از این ایده تشویق نماییم. در حال ساخت مرکزیت مهمی برای اجلاس NAM هستیم. در اجلاس تهران میتواند با هدیه آن در واقع تأسیس دبیرخانه را تصویب نماییم. او گفت ایده خیلی خوبی است. باید مراقب بود. رئیسجمهور ما با همین نگاه موضوع نقشآفرینی بیشتر رئیس جنبش و تقویت تروئیکا در پیگیری مصوبات را مطرح کرد. در هاوانا که البته میزبان (کوبا) آنگونه که باید همراهی نکرد ولی باید این ایده را دنبال کرد.
ادامه دارد......